English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (9403 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
imposition of hands U دست گذاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
deposit U سرمایه گذاری کردن
deposits U سرمایه گذاری کردن
indexing U شاخص گذاری
outlay U مبلغ سرمایه گذاری شده خرج
mine U مین گذاری کردن عمل کردن به صورت مین
mined U مین گذاری کردن عمل کردن به صورت مین
mines U مین گذاری کردن عمل کردن به صورت مین
setting U کار گذاری
settings U کار گذاری
congressman U عضو کنگره یا مجلس قانون گذاری امریکا
congressmen U عضو کنگره یا مجلس قانون گذاری امریکا
labelling U 1-برچسب گذاری روی چیزی . 2-چاپ برچسبها
heading U عنوان گذاری
headings U عنوان گذاری
public U روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
public U رمز گشایی که از کلید عمومی برای رمز گذاری پیام استفاده میکند و از یک کلید خصوص برای رمز گشایی آن .
correct U روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
correcting U روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
corrects U روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
charge U خرج گذاری کردن شارژ کردن
charges U خرج گذاری کردن شارژ کردن
notation U نشان گذاری
notations U نشان گذاری
plotter U وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
plotters U وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
compilation U ترجمه برنامه کد گذاری شده به کد قابل خواندن برای ماشین
compilations U ترجمه برنامه کد گذاری شده به کد قابل خواندن برای ماشین
padding U پیمایش لایه گذاری
padding U لایی گذاری
paragraph U فاصله گذاری کردن
paragraphs U فاصله گذاری کردن
indent U دندانه گذاری
indenting U دندانه گذاری
indents U دندانه گذاری
nomination U نام گذاری
nominations U نام گذاری
syntheses U هم گذاری اختلاط
synthesis U هم گذاری اختلاط
detect U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detected U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detecting U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detects U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
fingering U پنجه گذاری انگشت کاری
mincingly U با احتیاط با فرو گذاری حقیقت
conversion U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversions U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
strip U نوار مین گذاری باند فرود موقتی
pool U ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pooled U ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pools U ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
reload U گلوله گذاری مجدد
reloaded U گلوله گذاری مجدد
reloading U گلوله گذاری مجدد
reloads U گلوله گذاری مجدد
namesake U کسی که بنام دیگری نام گذاری شود
namesakes U کسی که بنام دیگری نام گذاری شود
zero U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
tubing U لوله گذاری
coffin U جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
coffins U جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
casing U لوله گذاری چاه
casing U لوله گذاری
casings U لوله گذاری چاه
casings U لوله گذاری
punctuation mark U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
self- U سیستمم کد گذاری حروف خطا یا نامناسب را تشخیص دهد ولی نمیتواند ترمیم کند
self- U سیستم کد گذاری حروف که میتواند حروف خطا یا نامناسب را تشخیص و ترمیم کند
punctuation U نقطه گذاری
punctuation U نشان گذاری تاکید
masking U نقاب گذاری
index U علامت گذاری یک موضوع تا انتخاب شود و به شکل اندیس ذخیره شوند
indexed U علامت گذاری یک موضوع تا انتخاب شود و به شکل اندیس ذخیره شوند
indexes U علامت گذاری یک موضوع تا انتخاب شود و به شکل اندیس ذخیره شوند
cell U دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cells U دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
synthesised U هم گذاری کردن
synthesises U هم گذاری کردن
synthesising U هم گذاری کردن
synthesize U هم گذاری کردن
synthesized U هم گذاری کردن
synthesizes U هم گذاری کردن
synthesizing U هم گذاری کردن
disposal U مصرف درمعرض گذاری
punctuate U نقطه گذاری کردن
punctuate U نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuated U نقطه گذاری کردن
punctuated U نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuates U نقطه گذاری کردن
punctuates U نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuating U نقطه گذاری کردن
punctuating U نشان گذاری کردن نقطه دار
joist U تیر اهن گذاری نصب تیر
joists U تیر اهن گذاری نصب تیر
decipher U تبدیل یک پیام رمز دار یا کد گذاری شده به حالت اصلی متن
deciphered U تبدیل یک پیام رمز دار یا کد گذاری شده به حالت اصلی متن
deciphers U تبدیل یک پیام رمز دار یا کد گذاری شده به حالت اصلی متن
juxtaposition U پهلوی هم گذاری
Other Matches
residential investments U سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
acceleration principle U یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
overcapitalization U سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
desired investment U سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
cooperative scorer U بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
unintended investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
fuze U ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
fuzing U چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
indention U تو گذاری
lineation U خط گذاری
coding U کد گذاری
enterprise U سرمایه گذاری
finances U سرمایه گذاری
lodgement U ودیعه گذاری
collocation U باهم گذاری
lodgment U ودیعه گذاری
mark sensing U نشان گذاری
invested U سرمایه گذاری
insulation U عایق گذاری
financing U سرمایه گذاری
frustrations U عقیم گذاری
pricing U قیمت گذاری
policy-making U سیاست گذاری
policy making U سیاست گذاری
coronations U تاج گذاری
coronation U تاج گذاری
legislation U قانون گذاری
frustration U عقیم گذاری
lable U جهت گذاری
scoring U نمره گذاری
pagination U صفحه گذاری
grading U نمره گذاری
limit of load U حد بار گذاری
financed U سرمایه گذاری
finance U سرمایه گذاری
earmarking U علامت گذاری
load U فشنگ گذاری
ovulations U تخمک گذاری ها
petarder U مامورخرج گذاری پل
marks U علامت گذاری
mark U علامت گذاری
markings U علامت گذاری
marking U علامت گذاری
devising U ارث گذاری
devises U ارث گذاری
devised U ارث گذاری
devise U ارث گذاری
loads U فشنگ گذاری
exposures U درمعرض گذاری
discrimination U فرق گذاری
fillings U لایی گذاری
filling U لایی گذاری
pointing U نقطه گذاری
minelaying U مین گذاری
invests U سرمایه گذاری
investing U سرمایه گذاری
nomenclauture U نام گذاری
nomographer U قانون گذاری
invest U سرمایه گذاری
nomography U فن قانون گذاری
demarcation U علامت گذاری
codes and codification U علامت گذاری
mining U مین گذاری
numbering U شماره گذاری
indentations U دندانه گذاری
indentation U دندانه گذاری
piping U لوله گذاری
coding U کد گذاری چیزی
capitalization U سرمایه گذاری
coding U علامت گذاری
valuations U ارزش گذاری
idegraphy U نشان گذاری
spacing U فاصله گذاری
iatraliptics U مرهم گذاری
cupellation U قال گذاری
dateline U تاریخ گذاری
demomination U نام گذاری
dimensioning U اندازه گذاری
disposure U درمعرض گذاری
aggradation U ابرفت گذاری
lettering U حروف گذاری
impressions U نشان گذاری
impression U نشان گذاری
hyphenation U خط تیره گذاری
hypothecation U گرو گذاری
hypothecation U رهن گذاری
valuation U ارزش گذاری
edgings U لبه گذاری
investment U سرمایه گذاری
costing U هزینه گذاری
costing U قیمت گذاری
sanding U ماسه گذاری
ovulation U تخمک گذاری
investments U سرمایه گذاری
edging U لبه گذاری
trapping U تله گذاری
insertion U جوف گذاری
ingravescence U رو بشدت گذاری
interposition U پا میان گذاری
inunction U مرهم گذاری
scaling U مقیاس گذاری
scale factor U مقیاس گذاری
sedimentation U لایه گذاری
sedimentation U رسوب گذاری
sequencing U ترتیب گذاری
signallzation U علامت گذاری
structuralization U بنیان گذاری
undervaluation U کم ارزش گذاری
wicking U فتیله گذاری
weft insertion U پود گذاری
prefixion U پیش گذاری
loading U بار گذاری
denominations U نام گذاری
prefixture U سرواژه گذاری
enterprises U سرمایه گذاری
prefixture U جلو گذاری
denomination U نام گذاری
prefixion U جلو گذاری
preterition U فرو گذاری
exposure U درمعرض گذاری
prefixion U سرواژه گذاری
encoding U رمز گذاری
prefixture U پیش گذاری
prochronism U جلوترتاریخ گذاری
puncuation U نقطه گذاری
overinvestment U سرمایه گذاری بیش از حد
infix notation U نشان گذاری میانوندی
investment banks U بانکهای سرمایه گذاری
configural scoring U نمره گذاری طرحی
investment cost U هزینه سرمایه گذاری
investment function U تابع سرمایه گذاری
carboning a lamp U کربن گذاری لامپ
gross investment U سرمایه گذاری ناخالص
differential scoring U نمره گذاری افتراقی
iinfix notation U نشان گذاری میانوندی
denture U دندان مصنوعی گذاری
excess n notation U نشان گذاری با افزونی n
decimal notation U نشان گذاری دهدهی
financial investment U سرمایه گذاری مالی
induced investment U سرمایه گذاری القائی
dateline U محل تاریخ گذاری
fixed investment U سرمایه گذاری ثابت
foreign investment U سرمایه گذاری خارجی
industrial investment U سرمایه گذاری صنعتی
compulsury deduction U کسر گذاری اجباری
designation system U سیستم علامت گذاری
to lay the track U ریل گذاری کردن
ice mining U مین گذاری یخها
prefix notation U نشان گذاری پیشوندی
propensity to invest U گرایش به سرمایه گذاری
punctuation symbol U نماد نقطه گذاری
punctuative U وابسته به نقطه گذاری
radix notation U نشان گذاری مبنایی
rate of investment U نرخ سرمایه گذاری
nidus U جای تخم گذاری
reinvestment U سرمایه گذاری مجدد
net investment U سرمایه گذاری خالص
national investment U سرمایه گذاری ملی
repagination U صفحه گذاری مجدد
replacement investment U سرمایه گذاری جانشینی
road marking U نشانه گذاری راه
scientific notation U نشان گذاری علمی
opportunity to invest U فرصت سرمایه گذاری
over investment U سرمایه گذاری بیش از حد
predatory pricing U قیمت گذاری امرانه
pre indexing U شاخص گذاری قبلی
postfix notation U نشان گذاری پسوندی
post indexing U شاخص گذاری بعدی
positional notation U نشان گذاری مکانی
positional notation U نشان گذاری مرتبهای
polish notation U نشان گذاری لهستانی
pavement marking U نشانه گذاری راه
paralysation U بی اثرسازی عقیم گذاری
paginate U صفحه گذاری کردن
primary investment U سرمایه گذاری اولیه
primming U چاشنی گذاری کردن
scoring key کلید نمره گذاری
mine strip U باند مین گذاری
maximum load U بار گذاری حداکثر
traffic sign U تابلو نشانه گذاری
investment plan U برنامه سرمایه گذاری
uncharged U خرج گذاری نشده
uncharged U چاشنی گذاری نشده
unction U مرهم گذاری تدهین
investment opportunities U امکانات سرمایه گذاری
unnumbered U شماره گذاری نشده
valuation of benefits U ارزش گذاری منافع
valuation of costs U ارزش گذاری هزینه ها
wadable U قابل لایه گذاری
investment mulliplier U ضریب سرمایه گذاری
yield of invested capital U بازده سرمایه گذاری
hairsplitting U مته به خشخاش گذاری
investment institutions U موسسات سرمایه گذاری
nitpicking U مته به خشخاش گذاری
traffic sign U لوحه نشانه گذاری
tracklaying U شنی گذاری کردن
share holding U سرمایه گذاری در سهام
social investment U سرمایه گذاری اجتماعی
malinvestment U سرمایه گذاری نامناسب
pricing policy U سیاست قیمت گذاری
Recent search history Forum search
1کارشناس حقوق ثبت اسناد و املاک-مشاور امور ملکی و ثبتی وقیمت گذاری -
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
1بدین وسیله از شما صمیمانه دعوت به عمل می آید، تا در برنامه ی که به مناسبت سپاس گذاری و قدر شناسی از مساعدت های مالی کشور جاپان، که از جانب اداره محلی بامیان برنامه ریزی گردیده است، شرکت ورزیده ممنون
1offshoring
1Finally, standard notation is used throughout, with clarifications provided as needed.
1the rate at which total office space is leased less space vacated during a specific period of time
1scrambling
0میلگرد گذاری
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com